inextinguishable
معنی
خاموش نشدنی، فرو ننشاندنی، مستهلک نکردنی
سایر معانی: خاموش نکردنی (یا نشدنی)، (تشنگی یا میل و غیره) رفع نشدنی، فروکش نکردنی، اطفا ناپذیر
سایر معانی: خاموش نکردنی (یا نشدنی)، (تشنگی یا میل و غیره) رفع نشدنی، فروکش نکردنی، اطفا ناپذیر
دیکشنری
قابل انعطاف نیست
صفت
inextinguishableخاموش نشدنی
inextinguishable, insuppressibleفرو ننشاندنی
inextinguishableمستهلک نکردنی
ترجمه آنلاین
غیر قابل خاموش شدن