تقریبا سایر معانی: تقریبا [ریاضیات] به تقریب، تقریبا، تخمینا، تقریب زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبا، در حدود، در اطراف سایر معانی: (نشانی که پیش از تاریخ تقریبی به کار می رود) حدود، تقریبا (مخفف آن: .c)