انسانفرمان [علوم نظامی] ویژگی سامانهای که برای شروع و توقف و خاتمۀ فعالیت به فرمان انسان نیاز داشته باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
بهرهپا [فیزیک] افزارهای برای تنظیم بهره در تقویتکننده |||متـ . واپایشگر بهره
وابسته به مدیر و مدیریت، ویژه ی مدیران، مدیرانه، سامان گرانه، ریاست، اداره کننده، مابانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسئولیت، معتبر، ابرومند، عهده دار، مسئولیت دار سایر معانی: مسئول، پاس ور، پتوازگر، جوابگو، پاسخگو، پر مسئولیت، پرپتواز، پرپاس وری، مسبب، موجب، عامل، باعث، بانی، وظیفه شناس، قابل اعتماد، خوش ...
بخشی از مدار سمعک که هنگامی که شدت ورودی به حد معینی میرسد بهصورت خودکار بهره را کاهش میدهد [شنواییشناسی]
نوعی میزانۀ بهره در سمعک که کاربر به آن دسترسی ندارد و شنواییشناس آن را تنظیم میکند [شنواییشناسی]