ناتراوا [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] آنچه آب یا شارۀ دیگر را از خود عبور ندهد
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] لایه غیر قابل نفوذ [زمین شناسی] لایه نفوذناپذیر، لایه ناتراوا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] نیمه تراوا
پوشیده، غیر قابل رسوخ، سوراخ نشدنی، داخل نشدنی، نفوذ نکردنی، درک نکردنی سایر معانی: غیرقابل نفوذ، رسوخ ناپذیر، راه نیافتنی، رخنه ناپذیر، نشتاب ناپذیر، نشت ناپذیر، نا گذران، ناتراوا، بغرنج، ف ...
تراکم ناپذیر، فشار نا پذیر، خلاصهنشدنی، کوچک نشدنی، غیر قابل تلخیص، فشرده نشدنی سایر معانی: ناهم فشردنی، ناهم چلاندنی [عمران و معماری] تراکم ناپذیر - غیر قابل تراکم [زمین شناسی] تراکم ناپذیر ...
آنچه آب یا شارۀ دیگر را از خود عبور ندهد [مهندسی بسپار - تایر]