بطور فریبنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معلوم، ظاهر، مسلم، اشکار، پیدا، واری مسلم سایر معانی: آشکار، هویدا، ظاهری، صوری، وانمودین، مبرهن، به آسانی قابل درک یا رویت، نمایان، واضح، وارک مسلم [برق و الکترونیک] ظاهری [بهداشت] آشکار [ح ...
واهی، خیالی، پوچ
زیبایی، جلوه، نمایان، ظاهری، ظاهر نما سایر معانی: نمودین، وانمودی
دقیق، زیرک، محیل، لطیف، تیز و نافذ سایر معانی: کم چگال، نامتکاثف، کم غلظت، ناچگال، بسیط، نافشرده، نامتراکم، ناهمفشرده، موشکاف، موبین، نازک انگار، ظریف انگار، زیرکانه، موشکافانه، موبینانه، نا ...