قطب، توپی چرخ سایر معانی: (وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر [عمران و معماری] ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کانونبندر [حملونقل دریایی] بندری دریایی که بهعنوان کانون یک شبکۀ حملونقل عمل میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] سیستم پلوس خلاص کن میله ای که از درون دیفرانسیل به چرخ سمت راست و چپ وصل شده پلوس نامیده می شود. در خودروهای دو دیفرانسیل برای انتقال نیرو به چهارچرخ استفاده می شود.
رجوع شود به: red shift [شیمی] اثر هابل، جابجایی به سوی قرمز - اثر هابل، جابجایی به سوی قرمز
غوغا، هیاهو، داد و بیداد، جنجال سایر معانی: (صداهای درهم آمیخته و ناموزون) همهمه، جار و جنجال، توف، غلغله، غریو، درهم و برهمی، شلوغی
(عامیانه) شوهر، شو، شو i'll take ramazoon as my hubby شو کنم بر رمضون
[عمران و معماری] لوله طوقدار [زمین شناسی] لوله طوقه دار
(جانورشناسی) چاب (انواع ریزماهیان آب شیرین که معمولا برای جلب ماهی های بزرگتر سر قلاب می کنند)، انواع ماهیان جنس coregonus که در آب های شیرین نواحی سردسیر شمالی زیست می کنند
چاق، گوشتالو سایر معانی: چاق و چله، گرد و قلمبه، لمتر، گومبل، لنبه، تپل، خپله، پهن رخسار
ریوند
بازار الکترونیکی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] بازاری مجازی برای دادوستد برخط|||متـ . ای ـ بازار e-hub, e-marketplace, e-market ...
[زمین شناسی] کچوبایت کلینوکلرقرمز رنگ حاوی کرم.