chubby
معنی
چاق، گوشتالو
سایر معانی: چاق و چله، گرد و قلمبه، لمتر، گومبل، لنبه، تپل، خپله، پهن رخسار
سایر معانی: چاق و چله، گرد و قلمبه، لمتر، گومبل، لنبه، تپل، خپله، پهن رخسار
دیکشنری
چاق و چله
صفت
obese, chubby, fat, overweight, fatty, pudgyچاق
plump, chubby, brawny, rotund, corpulent, fubsyگوشتالو
chubbyپهن رخسار
ترجمه آنلاین
چاق
مترادف
ample ، bearish ، big ، butterball ، buxom ، chunky ، fatty ، flabby ، fleshy ، full figured ، hefty ، husky ، pleasingly plump ، plump ، plumpish ، podgy ، portly ، pudgy ، roly poly ، rotund ، round ، stout ، tubby ، zaftig