خصومت جنسگرایانه [علوم سلامت] تحقیر یا خوار شمردن کسی تنها بهدلیل جنسیت او
واژههای مصوب فرهنگستان
خصومت جنسی [حقوق] نوعی تحقیر کردن مبتنی بر جنسینگی، مانند اشاره به زنان با اسامی تحقیرآمیز دال بر اعضای خاص بدن آنان
تجاوزکاری، حمله
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هرج و مرج، اغتشاش، بی نظمی، بی قانونی، بی ترتیبی سیاسی، خودسری مردم سایر معانی: فقدان دولت و نظام حاکم، آشوب، ناسالاری، ناسالارگرایی، نابسامانی، ناسامانی
ستیز، خصومت، ستیزگی، ضدیت، مخالفت، هم اوری، اصل مخالف سایر معانی: هم ستیزی، پادستیزی، دشمنی، استیزه، درگیری، پادکرداری، عناد [خاک شناسی] ناهمسازی [پلیمر] پاد کرداری
انزجار، احساس مخالف، نا سازگاری سایر معانی: بیزاری، پادسوهش، پادانگیزه، ناهمدردی، چیز یا شخص مورد بیزاری
جنگ، تجاوز، محاربه، کج خلقی سایر معانی: جنگ و ستیز، مخاصمه، در حال جنگ بودن، جنگجویی، ستیهندگی، ستیزگرایی، جنگ گرایی، رزمجویی، پیکارجویی، اهل جنگ و دعوا بودن، جنگ خویی
تجاوز، حالت ادم متجاوز سایر معانی: در حال جنگ، درگیر در جنگ، متحارب، ستیهنده، ژکاره، جنگاور، خصم آمیز، دشمنانه، ستیزگرانه، جنگجویانه، جنگی، رزمی، وابسته به جنگ، جنگ گرا، رزمجو، ستیزگرای، طال ...
ستیزگی ,نزاع طلبی
تنفر، بیزاری، ازردن، بی میلی، بیرغبتی، بد آمدن، لکه دار کردن سایر معانی: (با: for ) بی میلی، اکراه، نفرت، روی گردانی از، آریغ، (قدیمی) دوست نداشتن، بیزار بودن از، نفرت داشتن از، بدامدن ...
عداوت، عداوت کردن سایر معانی: (دشمنی سخت و دراز مدت به ویژه میان دو خانواده یا طایفه) دشمنی دیرین، خصومت خانوادگی، عداوت ریشه دار، دشمنی کردن (به طور شدید و دراز مدت)، خصومت ورزیدن، زمینی که ...
توپخانه ضد هوایی سایر معانی: تیراندازی ضد هوایی، آتش پاد هوایی، (عامیانه) انتقاد پر سر و صدا