معنی
عداوت، عداوت کردن
سایر معانی: (دشمنی سخت و دراز مدت به ویژه میان دو خانواده یا طایفه) دشمنی دیرین، خصومت خانوادگی، عداوت ریشه دار، دشمنی کردن (به طور شدید و دراز مدت)، خصومت ورزیدن، زمینی که در مقابل خدمت به ارباب در اختیار رعیت قرار داده می شد، جنگ ونزاع، n : feod : قرون وسطی حق موروثی
سایر معانی: (دشمنی سخت و دراز مدت به ویژه میان دو خانواده یا طایفه) دشمنی دیرین، خصومت خانوادگی، عداوت ریشه دار، دشمنی کردن (به طور شدید و دراز مدت)، خصومت ورزیدن، زمینی که در مقابل خدمت به ارباب در اختیار رعیت قرار داده می شد، جنگ ونزاع، n : feod : قرون وسطی حق موروثی
دیکشنری
دشمنی
اسم
animosity, hatred, enmity, hostility, feud, rancorعداوت
فعل
feud, hate, warعداوت کردن
ترجمه آنلاین
دشمنی
مترادف
altercation ، bad blood ، bickering ، broil ، combat ، conflict ، contention ، contest ، controversy ، disagreement ، discord ، dispute ، dissension ، enmity ، faction ، falling out ، fight ، fracas ، grudge ، hostility ، quarrel ، rivalry ، row ، run in ، squabble ، strife ، vendetta