شلاق، قمچی، تنبیه کردن، شلاق زدن سایر معانی: شلاق اسب، تازیانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلاق زنی، صدای شلاق
شلاق، تازیانه، ضربهیا تکانشلاقی، ضربهناگهانی و شدید، حرکت تند و سریع و با ضربت، شلاق زدن، تازیانه زدن سایر معانی: دوال، ضربه ی شلاق، حرکت شلاقی، (با: off یا out یا up و غیره) ناگهان درآوردن ...