فیلم ترسناک [سینما و تلویزیون] فیلمی که با استفاده از عناصر هراسآور و اسرارآمیز سعی در ترساندن تماشاگر دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
خشونت، قساوت، بی رحمی، سبعیت سایر معانی: شناعت، پرستمی، ستم بسیار، عمل شنیع، کار قساوت آمیز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترس، جبن، بی میلی، وحشت زدگی، ترسانیدن، بی جرات کردن سایر معانی: پروا، بیم، بیمناکی، ترس و نومیدی، واهمه، نگرانی، (دچار آمیزه ای از ترس و نومیدی کردن) نگران کردن، بیمناک کردن، دلسرد کردن، دل ...
تنفر، بیزاری، ازردن، بی میلی، بیرغبتی، بد آمدن، لکه دار کردن سایر معانی: (با: for ) بی میلی، اکراه، نفرت، روی گردانی از، آریغ، (قدیمی) دوست نداشتن، بیزار بودن از، نفرت داشتن از، بدامدن ...
تیرگی، ملالت، افسردگی، تاریکی، دل تنگی، تاریک کردن، تیره کردن، کش رفتن، عبوس بودن، دلتنگ بودن، ابری بودن، افسرده شدن سایر معانی: کم نوری، مز گه، آدرنگ، نژندی، گرفتگی، ابهام، اندوه، نومیدی، ا ...
تنفر، نفرت، ستیز، دشمنی، اکراه، غل، عداوت کردن، تنفر داشتن از، نفرت داشتن از، کینه ورزیدن، مشمئز شدن، بیزار بودن سایر معانی: نفرت داشتن، متنفر بودن، دشمنی ورزیدن، احساس خصومت کردن، کینه داشت ...
دفع، وازنش، تنفر، بیزاری، رد
حالت دفع، دفع شدنی
تغییر ناگهانی، ردع، تنفر شدید، جابجا شدن درد، انحراف درد، جابجا ساختن درد سایر معانی: اشمئزاز، بیزاری شدید، دلزدگی زیاد، رمیدگی، چندش، (نادر) عقب نشینی، پس کشی، دگرگونی ناگهانی (عقیده یا احس ...