revulsion
معنی
تغییر ناگهانی، ردع، تنفر شدید، جابجا شدن درد، انحراف درد، جابجا ساختن درد
سایر معانی: اشمئزاز، بیزاری شدید، دلزدگی زیاد، رمیدگی، چندش، (نادر) عقب نشینی، پس کشی، دگرگونی ناگهانی (عقیده یا احساسات و غیره)، عمل کشیدن
سایر معانی: اشمئزاز، بیزاری شدید، دلزدگی زیاد، رمیدگی، چندش، (نادر) عقب نشینی، پس کشی، دگرگونی ناگهانی (عقیده یا احساسات و غیره)، عمل کشیدن
دیکشنری
تنفر شدید
اسم
revulsionردع
revulsionتنفر شدید
revulsionجابجا شدن درد
quirk, mutation, revulsion, whim, peripeteiaتغییر ناگهانی
revulsionانحراف درد
revulsionجابجا ساختن درد
ترجمه آنلاین
نفرت
مترادف
abhorrence ، abomination ، aversion ، detestation ، dislike ، distaste ، hate ، horror ، loathing ، recoil ، repugnance ، repulsion