اشتباه، صدای گاو یا جغد کردن سایر معانی: هو کردن، با ایجاد صدای ((بو)) ناخشنودی یا سرزنش را ابراز کردن (مثلا در مسابقات)، صدای هو، بو، (خودمانی) ماری جوانا، اظهار تنفر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(عامیانه - معمولا جمع) غیظ، بدخلقی، اعراض، بی تابی (conniption fit هم میگویند)، حمله صرع
رد، مذمت، بی میلی، عدم تصویب، تقبیح سایر معانی: عدم تایید، مخالفت، ناهمپذیری، مردودشناسی، ناپذیری، ناخشنودی، نارضایتی
پرداخت هزینۀ پُستی [مهندسی مخابرات - پست] پرداخت هزینۀ ارسال مرسولههای پُستی
واژههای مصوب فرهنگستان
تمشک سایر معانی: (گیاه شناسی) تمشک سیاه، توت زمینی(جنس rubus از خانواده ی rose)، میوه ی توت مانند این گیاه
سوت، صفیر، غژغژ کننده، سوت زدن سایر معانی: سوت کشیدن، صفیر زدن، شپلیدن، (سوت فلزی را) زدن، (با سوت زدن) فرا خواندن، علامت دادن، راهبری کردن، صدای سوت مانند [فوتبال] سوت
(صدایی که دارای همه ی بسامدهای شنودپذیر توسط انسان است) صدای چند بسامدی [کامپیوتر] نویز سفید صدایی متشکل از نوسانهای اتفاقی با مقادیر انرژی برابر در تمام فرکانس ها. این صدا، مانند صدای هیس ه ...
پرداخت هزینۀ ارسال مرسولههای پُستی [مهندسی مخابرات - پست]