جای مرتفع، بلند پایه، رفیع، وافرگران، تند زیاد، با صدای زیر، اندکی فاسد، رشید، علیه، با صدای بلند، بلند، خوشحال، علوی، خشن، عالی، گزاف، مرتفع، زیاد، عالی مقام، عالیجناب، علی، متعال، بو گرفته ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اپارتمان، مستغلات، ملک استیجاری سایر معانی: ملک کرایه ای، مسکن، خانه، ساختمان آپارتمانی، آپارتمان [حقوق] مستغلات، ملک استیجاری، خانه، خانه یا آپارتمان ارزان قیمت
برج، قلعه بلند بودن سایر معانی: (مانند برج) بلند بودن، سر به فلک کشیدن، دکل آنتن، دژ، قلعه، ارگ، (شخص یا دستگاه) یدک کش، بکسل کننده، قلعه مثل برج بلند بودن [عمران و معماری] برج [کامپیوتر] بر ...