اقدام پیشگیرانه [آیندهپژوهی] رشتهفعالیتهایی برای افزایش آمادگی درصورت نقض شدن فرضها
واژههای مصوب فرهنگستان
ابهام، طفره، دروغ سایر معانی: دروه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محتاط، از روی احتیاط، با احتیاط، معقو ل سایر معانی: دوراندیش، هوشکار، مصلحت، مصلحت آمیز، صلاح، محتاطانه، (عمل) دست به عصا، حساب شده، سنجیده، حسابگر، سنجشگر، صرفه جو