[برق و الکترونیک] گرم کننده یالقایی بسامد - پایین گرم کننده ی القایی که جاری شدن جریان آن با بسامد خط برق شهر با القا شدن در ماده آن را گرم می کند .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] کوره دارای پیش داغ کن - کوره دارای پیش گرم کن
ریلگرمکن [حملونقل ریلی] ابزاری دستی یا ماشینی که در طول خطوط بیدرز حرکت میکند و با ایجاد شعلۀ آتش باعث افزایش درجۀ حرارت آن میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[نساجی] منطقه حرارتی ثانویه
تئاتر شهری (که معمولا رایگان در پارک ها و غیره ارائه می شود)
[مهندسی گاز] گرم کن مخزن
[سینما] سینمای زنجیره ای / سینمای شبکه ای
[برق و الکترونیک] رادار دفاع موشکی نمایشی سیستم راداری ایالات متحده که می تواند در هر جای دنیا برای تشخیص دوربرد موشکهای بالستیک دشمن به کار رود .
تماشاخانه، تئاتر، نمایش سرا، (بیمارستان و غیره) اتاق عمل (operating theater هم می گویند)، صحنه، پهنه، پیکارگاه، نمایشنامه
بار، حضار، مستمعین، ملاقات رسمی، شنودگان سایر معانی: گردآمدگان، پیام گیران، (رادیو و غیره) شنوندگان، (فیلم و نمایش و غیره) تماشاگران، تماشاچیان، بینندگان، (کتاب و روزنامه و غیره) خوانندگان، ...
چنبره، قلمرو، دایره، مدار، محیط دایره، چنبر، محفل، دور، حوزه، طوق، احاطه کردن، دور زدن، مدور ساختن، دور گرفتن سایر معانی: پرگر، برهون، پرهون، گردی، گردک، حلقه ی دوستان (و غیره)، جرگه، آویژگا ...
متقلب، گول زدن سایر معانی: فریبکار