اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن، تعرض کردن، خسته کردن، حملات پی درپی کردن سایر معانی: (با پرسش های پی درپی یا قرض سنگین یا غم و غیره) آزار دادن، به ستوه آوردن، مستاءصل کردن، پاپی شدن، ستوه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اذیت، ازار، تعرض، ستوه، بستوه اوری سایر معانی: ستوه، بستوه اوری، اذیت، ازار
harassment, n•آزار، اذیت، پاپی شدن، آزارش، ایذا، مزاحمت
ایذای جنسیتی [روانشناسی] رفتار نامناسب جنسی، ازجمله رفتارهای تهاجمی و تحقیرآمیز جنسی، که حاکی از نگرشهای ناخوشایند یا توهینآمیز نسبت به زنان است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ایذای جنسیتی [مطالعات زنان] رفتار نامناسب جنسی، ازجمله رفتارهای تهاجمی و تحقیرآمیز جنسی، که حاکی از نگرشهای ناخوشایند یا توهینآمیز نسبت به زنان است ...
ایذای جنسی [مطالعات زنان] تقاضا یا تماس جنسی یا دیگر ارتباطهای گفتاری یا نوشتاری که برای طرف مقابل پذیرفتنی نیست
رنجور کردن، ازردن، پریشان کردن سایر معانی: آزردن، مبتلا کردن، مصیبت زده کردن، دچار کردن، دامنگیر کردن [زمین شناسی] رنجورکردن، ازردن، پریشانکردن، مبتلا کردن
تحریک کردن، ازردن، خشمگین کردن، رنجاندن، عذاب دادن، دلخور کردن، اذیت کردن، بستوه اوردن، مزاحم شدن، عاجز کردن، عصبانی کردن سایر معانی: عامل اذیت، مزاحم، مصدع، آزارگر، رنج، رنجه، اذیت، مزاحمت، ...
گورکن، دوره گرد، خرسک، دستفروش، خرده فروش، شغاره، ازار کردن، اذیت کردن سایر معانی: (ارتش - علامتی که حاکی از درجه یا رتبه است) مدال، نشان، درجه، هر علامت یا نشان مشخص کننده، سر به سر گذاشتن، ...
اذیت کردن، مسحور کردن، دارای روح شیطانی کردن، سحر و جادو کردن، خبیی کردن سایر معانی: رجوع شود به: beadsman، شیطان زده کردن، دستخوش شکنجه و درد کردن، مرتبا آزار دادن، به ستوه آوردن، فاسد کردن ...
اذیت کردن، موسیر اسپانیا، اذیت کردن، تعقیب کردن سایر معانی: chive : تعقیب کردن
زحمت دادن، ناراحت کردن سایر معانی: آژمند کردن