bedevil
معنی
اذیت کردن، مسحور کردن، دارای روح شیطانی کردن، سحر و جادو کردن، خبیی کردن
سایر معانی: رجوع شود به: beadsman، شیطان زده کردن، دستخوش شکنجه و درد کردن، مرتبا آزار دادن، به ستوه آوردن، فاسد کردن، از راه به در کردن، کاملا سر در گم کردن، گیج و مبهوت کردن
سایر معانی: رجوع شود به: beadsman، شیطان زده کردن، دستخوش شکنجه و درد کردن، مرتبا آزار دادن، به ستوه آوردن، فاسد کردن، از راه به در کردن، کاملا سر در گم کردن، گیج و مبهوت کردن
دیکشنری
لگد زدن
فعل
bedevilدارای روح شیطانی کردن
bewitch, bedazzle, charm, ravish, bedevilمسحور کردن
hex, bedevilسحر و جادو کردن
offend, pester, hock, harass, tease, bedevilاذیت کردن
bedevilخبیی کردن