بى پناه، بى مدافع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ازروی بیچارگی، بیچاره وار، بطورعلاج ناپذیر
غیر مجهز سایر معانی: غیر مسلح، بی سلاح، بی ساز و برگ، (گیاه) بی خار، بی تیغ، بی اسلخه