helplessly
معنی
ازروی بیچارگی، بیچاره وار، بطورعلاج ناپذیر
دیکشنری
بی تردید
ترجمه آنلاین
درمانده
مترادف
dependent ، destitute ، feebly ، forlorn ، forsaken ، involuntarily ، perforce ، weakly ، willy nilly ، with hands tied