unarmed
معنی
غیر مجهز
سایر معانی: غیر مسلح، بی سلاح، بی ساز و برگ، (گیاه) بی خار، بی تیغ، بی اسلخه
سایر معانی: غیر مسلح، بی سلاح، بی ساز و برگ، (گیاه) بی خار، بی تیغ، بی اسلخه
دیکشنری
غیر مسلح
صفت
unarmedغیر مجهز
ترجمه آنلاین
غیر مسلح
مترادف
exposed ، hands tied ، helpless ، indefensible ، like a sitting duck ، naked ، open ، powerless ، unguarded ، unprotected ، unshielded ، vulnerable ، weaponless ، wide open