[آمار] بیش هموارسازی آماری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] هموارسازی آماری جزیی [آمار] هموارسازی آماری جزئی
کلاه و لباس استادی یا پایان تحصیلات
طبقه بندی، رده بندی، عمل دسته بندی سایر معانی: درجه بندی، دسته سازی، روش تنظیم و دسته دسته سازی [حسابداری] طبقه بندی [عمران و معماری] طبقه بندی - رده بندی [فوتبال] طبقه بندی-دسته بندی [مهندس ...
اغاز، جشن فارغ التحصیلی سایر معانی: آغاز، شروع، بدو، جشن پایان تحصیلی، جشن فاره التحصیلی [ریاضیات] ابتدا، آغاز