commencement
معنی
اغاز، جشن فارغ التحصیلی
سایر معانی: آغاز، شروع، بدو، جشن پایان تحصیلی، جشن فاره التحصیلی
[ریاضیات] ابتدا، آغاز
سایر معانی: آغاز، شروع، بدو، جشن پایان تحصیلی، جشن فاره التحصیلی
[ریاضیات] ابتدا، آغاز
دیکشنری
شروع
اسم
commencementجشن فارغ التحصیلی
beginning, start, getaway, commencement, inception, outsetاغاز
ترجمه آنلاین
شروع
مترادف
admission ، alpha ، birth ، bow ، celebration ، convocation ، countdown ، curtain raiser ، dawn ، dawning ، genesis ، graduation ، initiation ، kickoff ، onset ، opener ، opening ، outset ، proem ، services ، start ، starting point ، tee off