commencement
/kəˈmensmənt/

معنی

اغاز، جشن فارغ التحصیلی
سایر معانی: آغاز، شروع، بدو، جشن پایان تحصیلی، جشن فاره التحصیلی
[ریاضیات] ابتدا، آغاز

دیکشنری

شروع
اسم
commencementجشن فارغ التحصیلی
beginning, start, getaway, commencement, inception, outsetاغاز

ترجمه آنلاین

شروع

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.