شیب تدریجی و آهسته، اهسته، تدریجی، پیگیر، قدم بقدم پیش رونده سایر معانی: کم کم، اندک اندک (بر عکس ناگهان یا یک دفعه)، نرم نرمک، شیب آهسته، ملایم، یک روال، (اغلب g بزرگ) کتاب سرودهای انجیل (ک ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] کشش تدریجی
تکامل تدریجی [علوم گیاهی] نوعی تکامل که در آن میزان گستردگی تغییر در مقایسه با دوره زمانی وقوع آن اندک است
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] افت تدریجی هیدرولیکی
شنوایینگاره خیزان کمشیب [شنواییشناسی] شنوایینگارهای که در آن کمشنوایی در هر اکتاو 5 تا 10 دسیبل افزایش مییابد ...
تدریج گرایی، اعتقاد به اصلاح تدریجی سیاسی و اجتماعی (بر عکس انقلاب گرایی)، رعایت اصول تدریج [زمین شناسی] تکامل تدریجی
تدریج، تدریجی بودن
[عمران و معماری] جریان متغیر تدریجی [آب و خاک] جریان متغیر تدریجی
[زمین شناسی] نشانه گذاری تدریجی - طرح تکاملی نشان داده شده با اجداد برخی گونه ها که در آن بازه های تغییر مورفولوژیکی توسط تناوب تدریجی نژادی با تناوب ثابت یا تعادل مورفولوژیکی صورت می دهد.(م ...
در مقابل، در عوض، از سوی دیگر، کم کم، به درجات
غایب شدن، ناپدید شدن، نابود شدن، پیدا نبودن، ناپیدا شدن سایر معانی: ناپدید کردن یا شدن، ناآشکار کردن یا شدن، نامریی کردن یا شدن، محو شدن، از بین رفتن، معدوم شدن، از میان برداشته شدن، برچیده ...
بی شعور، بی حس، عاری از احساسات، غیر حساس سایر معانی: عاری از احساس یا جان، بیهوش، از هوش رفته، از حال رفته، ناهوشمند، بی خبر، ناآگاه، غیرمطلع، بی تفاوت، بی توجه، بی اعتنا، نامحسوس، کم، ناچی ...