خبره سایر معانی: (بیشتر در امور هنری یا وابسته به ذوق و سلیقه) خبره، وارد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوش خوراک، خوراک شناس، علاقمند بغذای خوب سایر معانی: آدم خوش خوراک، آدم خوش غذا (gastronomer و gastronomist هم می گویند)، سلیقه در غذا