gastronome
معنی
خوش خوراک، خوراک شناس، علاقمند بغذای خوب
سایر معانی: آدم خوش خوراک، آدم خوش غذا (gastronomer و gastronomist هم می گویند)، سلیقه در غذا
سایر معانی: آدم خوش خوراک، آدم خوش غذا (gastronomer و gastronomist هم می گویند)، سلیقه در غذا
دیکشنری
گاسترنوم
اسم
gourmet, gastronomeخوراک شناس
gastronomeخوش خوراک
gastronomeعلاقمند بغذای خوب
ترجمه آنلاین
خوراک شناسی