[حقوق] نمونه امضاء
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(دارای چانه و فک جلو آمده) ورقلیده فک، چانه گراز، بزرگ آرواره
[نساجی] نقطه اشتعال
[نساجی] بار دادن پارچه با محلول رنگ و یا مواد شیمیایی در ماشین فولارد
ابستن کردن، لقاح کردن، اشباع کردن سایر معانی: (کاملا) پر کردن، مالامال کردن، سرشار کردن، آغشتن، (با: with - احساس یا عقیده و غیره را) القا کردن، تلقین کردن، نیوشاندن، آبستن کردن، (تخم را با ...
[نفت] ماسه ی آغشته
لقاح، اشباع، ابستن سازی سایر معانی: ابستن سازی، اشباع [نساجی] آغشته سازی - آغشتن منسوج به به محلول - خیساندن تا حد اشباع [پلیمر] آغشته سازی، خیساندن تا حد سیر شدگی
رد، اعترا، تکذیب، حمله
مجمع برای اظهارتنفریا خشم همگانی
[زمین شناسی] تعیین کننده بین المللی کنوانسیون نامگذاری توافقی بین المللی برای ماهواره ها. تعیین کننده شامل دو رقم آخر سال پرتاب، تعداد پرتاب در سال و بخش پرتاب می شود. Ras بیانگر بار مفید و ...
علائم سرکلید [موسیقی] مجموعۀ نشانههایی که به ترتیب معینی پس از کلید درج میشوند و مایه را تعیین میکنند
واژههای مصوب فرهنگستان
سامانۀ نشانهگذاری لیزری [علوم نظامی] سامانهای برای هدایت انرژی لیزری به سمت هدف که شامل نشانهگذار لیزری یا علامتگذار هدف لیزری است، همراه با عناصر نشاندهنده و و ...