غزال کوویه [زیستشناسی - علوم جانوری] گونهای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوجسُمسانان که پشت و سر و پاهای آن قهوهای تیره و شکم آن سفید است و لکههای سفیدی بر روی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
غزال گرمسیری [زیستشناسی - علوم جانوری] گونهای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوجسُمسانان که از کوچکترین غزالهاست و بدنی باریک و گوشهایی طویل دارد و بالای بد ...
غزال حقیقی [زیستشناسی - علوم جانوری] گونهای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوجسُمسانان با جثۀ باریک و گردن و پاهای طویل که رنگ بدنش قهوهای تیره و بخشهای زیرین و پ ...
روزنامه، مجله، مجله رسمی، اعلان و اگهی، در مجله رسمی چاپ کردن سایر معانی: روزنامه (امروزه بیشتر در عنوان روزنامه ها به کار می رود)، (انگلیس) روزنامه ی رسمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاینامه [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] کتابی مشتمل بر سیاهۀ اسامی اماکن، همراه با اطلاعات توصیفی و جغرافیایی و تاریخی و آماری
نگران سایر معانی: (با نگاه) خیره، زل زل (رجوع شود به: gaze)، gazing : خیره
به ستارگان نگاه کردن، ستاره نگری کردن، بستاره ها خیره شدن، درعالم تخیل واوهام غرق شدن
کاتالوگ، کتاب فهرست، فهرست نامه، فهرست مدون، فهرست کردن سایر معانی: فهرست [حسابداری] کاتالوگ [نساجی] کاتالوگ - دفترچه راهنما
خبرنگار، مخبر، مکاتب، مکاتبه کننده، طرف معامله، طرف مکاتبه، مناسب، مطابق، خوش ایند، سازگار سایر معانی: (رادیو و روزنامه و غیره) خبرنگار، گزارشگر، نامه نویس (کسی که با دیگری نامه رد و بدل می ...
فهرست راهنما، کتاب راهنما سایر معانی: کتابی که حاوی نام و نشانی افراد ویژه ای است، نام کتاب، نام دفتر، وابسته به مدیریت یا کارگردانی یا راهنمایی، مدیری، سرپرستی، رهنمایی، کتاب راهنما (به ویژ ...
گشتن، چپ نگاه کردن، چشم گرداندن سایر معانی: (با چشم بسیار باز یا از حدقه بیرون زده) نگاه کردن، (از روی کنجکاوی یا تعجب) نظاره کردن، زل زدن، خیره شدن، عینک ایمنی، (در هواپیماهای روباز قدیمی) ...
دفتر روزنامه، روزنامه، دفتر وقایع روزانه سایر معانی: دفتر رویدادهای روزانه، دفتر یادآوردها، دفترچه ی خاطرات (روزانه)، نشریه (روزانه یا هفتگی یا ماهانه و غیره)، مجله، هفته نامه، ماهنامه، (در ...