مردن، به اجداد پیوستن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(verb transitive) بدست آوردن، حاصل کردن، اندوختن، پیداکردن
انباشته، ذخیره شده سایر معانی: انباشته، ذخیره شده [صنایع غذایی] نگهداری شده