معنی

انباشته، ذخیره شده
سایر معانی: انباشته، ذخیره شده
[صنایع غذایی] نگهداری شده

دیکشنری

ذخیره شده است
صفت
storedذخیره شده
cumulative, full, stored, congested, replete, stockpiledانباشته

ترجمه آنلاین

ذخیره شده است

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.