ضربه یاضربت نمایان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] راهروی دستیابی - گالری دستیابی
[عمران و معماری] دالان زهکش [زمین شناسی] دالان زهکش
قسمت برامده کنار صحنه تاتر
[عمران و معماری] گالری پی - نقب پی [زمین شناسی] گالری پی، نقب پی
[عمران و معماری] نقب دریچه
[عمران و معماری] قنات - مجرای نفوذ آب
(امریکا - خودمانی) ردیف های آخر بالکن تئاتر (که بلیط های آن از همه ارزانتر است)
[زمین شناسی] دهلیز تهویه، دالان تهویه
بار، حضار، مستمعین، ملاقات رسمی، شنودگان سایر معانی: گردآمدگان، پیام گیران، (رادیو و غیره) شنوندگان، (فیلم و نمایش و غیره) تماشاگران، تماشاچیان، بینندگان، (کتاب و روزنامه و غیره) خوانندگان، ...
ردیف ستون، ردیف درخت سایر معانی: (معماری) رده ی ستون ها (که در فواصل منظم قرار دارند)، ستون بندی، ستونگان [زمین شناسی] ستون بند در درز و شکاف یا درزبندی ستونی، ناحیه پایین تر که نسبت به بخش ...
(داستان و رمان و رویداد و غیره را) به صورت نمایش درآوردن، روی صحنه ی تئاتر (یا پرده ی سینما و تلویزیون) نشان دادن، مجسم کردن، (به صورت پرشور یا غلوآمیز) بیان کردن، (به طور زنده و موثر) آشکار ...