dramatize
معنی
(داستان و رمان و رویداد و غیره را) به صورت نمایش درآوردن، روی صحنه ی تئاتر (یا پرده ی سینما و تلویزیون) نشان دادن، مجسم کردن، (به صورت پرشور یا غلوآمیز) بیان کردن، (به طور زنده و موثر) آشکار کردن، بشکل درام یا نمایش دراوردن
دیکشنری
دراماتیزه کردن
فعل
dramatizeبشکل درام یا نمایش دراوردن
ترجمه آنلاین
نمایشی کردن
مترادف
act ، amplify ، burlesque ، enact ، exaggerate ، execute ، farcialize ، give color to ، ham it up ، lay it on ، make a production of ، melodramatize ، overdo ، overstate ، perform ، play on heartstrings ، play to gallery ، play up ، playact ، present ، produce ، show ، splash ، stage ، tragedize