[زمین شناسی] قالب شیار اصطلاحی که توسط (McBride 1962) برای اثر بخش تحتانی لایه استفاده شد که از قالب گروهی از فرورفتگی های نزدیک بهم و موازی خطی ساخته شده که توسط تیغه های طویل باریک با نوک ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[خاک شناسی] آبیاری جوی وپشته ای [آب و خاک] آبیاری نشتی آبیاری جوی پشته ای
[عمران و معماری] خاک پشته [زمین شناسی] خاک پشته
[زمین شناسی] شیار صدفی یک شیار کم عمق شکمی میانی بر روی دیواره درونی صدف یک نوتیلوئید.
[زمین شناسی] شیار پشتی
[زمین شناسی] شیار قسمت جانبی - (الف)شیاری در طول سطح پرده جنب یک تریلوبیت. - ب) شیار قطع کننده پرده جنب یک سخت پوست.
[زمین شناسی] دنده و شیار - اصطلاحی که توسط استوکنس (1953) برای نمایش سطح طبقه بندی متقاطع ریز استفاده شد. این عارضه از نقش های کوچک عرضی کمانی و محدب به سمت بالای جریان، ساخته شده که در ردیف ...
[آب و خاک] پشته های به هم پیوسته،نشتی های به هم پیوسته
حک شده سایر معانی: (verb transitive) حک کردن، تراشیدن، کنده کاری کردن، بریدن
(verb transitive) قلم زدن، کنده کاری کردن در، حکاکی کردن، گراورکردن، نقش کردن، منقوش کردن
لاف، جای زخم در صورت، زخم، بریدگی، خوش لباس، بد منظر، عاقل، زشت، زیرک، بریدن، زخم زدن، شکافدار کردن سایر معانی: زخم عمیق، بریدگی عمیق، زخم شمشیر، (با آلت تیزی مثل دشنه) زخم زدن، بریدگی (عمیق ...
سیم، بند، خط، دهنه، لجام، طرح، رشته، سطر، ریسمان، رده، جاده، رسن، مسیر، ردیف، مسیر کهباخط کشی مشخص میشود، خط کشیدن، خط انداختن در، اراستن، پوشاندن، خط دار کردن، تراز کردن، استر کردن سایر معا ...