قلاب، قورباغه، وزغ، غوک، خرک ویلن سایر معانی: (برجستگی شاخی و مثلث شکل در نیمه ی خلفی زیر سم اسب) میان سم، (حلقه یا قلاب روی کمر بند که شمشیر یا سر نیزه را از آن می آویزند) شمشیر آویز، سرنیز ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قورباغه خور، وزه خور
(گیاه شناسی) افسار قورباغه (گیاهان زیر آبی و تک لپه ای از تیره ی hydrocharitaceae و راسته ی hydrocharitales)
رجوع شود به: spittlebug
غواص سایر معانی: مرد قورباغه ای، آب ور، غوکمرد [نفت] مرد قورباغه یی
خط همپوش با تکۀ مرکزی [حملونقل ریلی] نوعی خط همپوش که در خطوط سریعالسیر و در جاهایی که محدودیت فضا وجود دارد به کار میرود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
بازی جفتک چارکش، گره گره حرکت کردن، جفتک چارکش کردن، از یکدیگر بنوبتجلو زدن، با جست و خیز حرکت کردن، گریز زدن سایر معانی: (با: over) پریدن از روی، (با پرش و غیره) رد شدن، حرکت خیز به خیز کرد ...
دوزیستان، ذوحیات سایر معانی: (جانورشناسی) دوزیست (جانداران رده ی amphibia که خونسرد و مهره داراند مانند: قورباغه و سمندر)، حیوان دوزیست (ذوحیاتین)، گیاه دوزیست، (هواپیما و غیره) آب خاکی، قاد ...
سم، کفشک، حیوان سم دار، باسم زدن، پای کوبیدن، رقصیدن، لگد زدن سایر معانی: (با سم) لگد زدن، پامال کردن، لگدمال کردن، راه رفتن، پیاده رفتن، (در پای برخی جانوران) سم، (جانور سم دار) پا، (خودمان ...
(به ویژه در شنای پهلو) حرکت قیچی وار پاها، لگد قیچی [فوتبال] ضربه قیچی برگردان
ریل نگهبان کنار ریل حرکت که در محل تکۀ مرکزی قرار دارد و چرخها را ازطریق تکۀ مرکزی هدایت میکند [حملونقل ریلی]