amphibian
معنی
دوزیستان، ذوحیات
سایر معانی: (جانورشناسی) دوزیست (جانداران رده ی amphibia که خونسرد و مهره داراند مانند: قورباغه و سمندر)، حیوان دوزیست (ذوحیاتین)، گیاه دوزیست، (هواپیما و غیره) آب خاکی، قادر به نشستن در آب و خشکی، (تانک و زره پوش و غیره) آب خاک رو، آب خاکی، قادر به حرکت در آب و خشکی
[عمران و معماری] وسیله نقلیه آبی-خاکی
سایر معانی: (جانورشناسی) دوزیست (جانداران رده ی amphibia که خونسرد و مهره داراند مانند: قورباغه و سمندر)، حیوان دوزیست (ذوحیاتین)، گیاه دوزیست، (هواپیما و غیره) آب خاکی، قادر به نشستن در آب و خشکی، (تانک و زره پوش و غیره) آب خاک رو، آب خاکی، قادر به حرکت در آب و خشکی
[عمران و معماری] وسیله نقلیه آبی-خاکی
دیکشنری
دوزیستان
اسم
amphibianدوزیستان
amphibian, batrachianذوحیات
ترجمه آنلاین
دوزیستان