قدردانی کردن، درک کردن، تقدیر کردن، احساس کردن، بربهای چیزی افزودن، قدر چیزی را دانستن سایر معانی: سپاسگزار بودن، ارزش قایل شدن، امتنان داشتن، ارزش چیزی را دانستن و از آن لذت بردن، (با نظر م ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارا بودن، لذت بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن از، برخوردار شدن از سایر معانی: خوش آمدن از، بهره مند شدن، بهره ور شدن، برخوردار شدن یا بودن [حقوق] بهره مند شدن، منتفع شدن، در تصرف داشتن، مت ...