صریح، روشن، اشکار، صاف، واضح سایر معانی: عیان، آشکار، بی پرده (در برابر: ناآشکار، مضمر implicit)، رک، رک و روباز، بی رودربایستی، بی شیله پیله، ساده [ریاضیات] روشن، آشکار، واضح، صریح [پلیمر] ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخود، سخاوتمندانه، بطور ازاد یا رایگان سایر معانی: بطور ازاد یا رایگان
دیگ، پاتیل، کوره، تنور، تون حمام و غیره، بوته آزمایش، گرم کردن، مشتعل کردن سایر معانی: تون، (دستگاه) گرمازا، (مجازی - هرجای بسیارگرم) جهنم، جهنم دره، بوته ازمایش [برق و الکترونیک] کوره [مهند ...
درستی، امانت، صداقت، جلال، قدوسیت، درستکاری، دیانت، راستکاری، قابلیت امین سایر معانی: دست و دل پاکی، پاکدستی، راستگویی، بی شیله پیلگی، رکی، (در اصل) شرف، شرافت، آبرو، والایی، فربودی، بابکی، ...
سوسیس، سوسیگ، روده محتوی گوشت چرخ شده سایر معانی: روده محتوی گوشت چر شده
خالصانه، باشرافت سایر معانی: ارادتمند شما، مخلصشما
راست، صادق، راستگو، حقگو، موافق باحقایق، از روی صدق و صفا سایر معانی: صدیق، (هنر و ادبیات) واقع نما، راستین نما، واقعی
ساده، صمیمی، بی ریا، بی پیرایه، بی تکلیف سایر معانی: دگرگون نشده، بی تغییر، نادگرسان، تحت تاثیر قرار نگرفته
صحت، صداقت، راستی، راستگویی سایر معانی: درستی، (حرف) راست، نادروغ [حقوق] صحت، راستگویی، دقت
سردۀ علفی چندسالۀ خوابیده یا ایستاده به بلندی حداکثر نیم متر که اغلب در خاکهای شور میروید [زیستشناسی - علوم گیاهی]
واژههای مصوب فرهنگستان
تیرهای از میخکسانانِ علفی یا نیمهدرختچهای چندساله و نمکرُست و خشکیرُست با گلآذین گرزن که در ردهبندی کرونکوئیست 1988 در راستۀ بنفشهسانان ...
← صفحۀ چشمی ـ گوشی [علوم تشریحی]