تشخیص ردپا [علوم نظامی] بررسی آثار جای پای بهجامانده از گامهای فرد در یک مکان
واژههای مصوب فرهنگستان
1- پیروی کردن، تاسی کردن، دنباله روی کردن 2- (بازی ورق) همان خال را بازی کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جای پا، اثر پا، رد پا سایر معانی: (اثر پا روی شن یا گل و غیره) جای پا، (مقدار فضا و شکل جایی که مورد اشغال یا عبور و مرور چیزی قرار می گیرد) جای گیری، جای دیسی [کامپیوتر] جای پا حجمی از فضای ...
تقلید کردن، کپیه کردن سایر معانی: سرمشق قرار دادن، پیروی کردن (از کار کسی)، تاءسی کردن به، تقلید درآوردن، نوا درآوردن، ادای کسی را درآوردن، والوچیدن، نسخه برداشتن، روبرداری کردن، بدل سازی کر ...
سرعت، تندی، شیوه، قدم، گام، قدم رو کردن، پیمودن، گام زدن، با قدم اهسته رفتن سایر معانی: سرعت پیشرفت (یا انجام و غیره)، گام برداشتن، قدم برداشتن، قدم زدن، (معمولا با: off) با قدم اندازه گرفتن ...
راه، اثر، نشان، خط، باریکه، زنجیر، لبه، جاده، تسلسل، توالی، شیار، مسیر، رد پا، مسابقه دویدن، خط اهن، خط راه آهن، ردپا را گرفتن، پی کردن، پیگردی کردن، دنبال کردن سایر معانی: جای پا، بنک، جای ...
فرایند تهیه و شناسایی و تأیید آثار نقش کف کفش یک فرد [علوم نظامی]