معنی
سایر معانی: سرعت پیشرفت (یا انجام و غیره)، گام برداشتن، قدم برداشتن، قدم زدن، (معمولا با: off) با قدم اندازه گرفتن، گز کردن، درازا سنجی کردن، (آهنگ پیشرفت یا پرداخت یا فعالیت و غیره را) تنظیم کردن، جلو رفتن، پیشگام بودن، (مسافت معینی را)پیمودن، واحد سنجش طول (که دقیق نیست مانند وجب)، اندازه ی یک قدم (30 تا 40 اینچ)، سرعت گام برداری، (ورزش) سرعت توپ یا گوی، (گام برداری اسب) یرغه، سوغان، (اسب) سوغان دادن، تمرین گام برداری دادن، با گام های آهسته یا یکنواخت راه رفتن، (لاتین - ندای حاکی از عدم توافق) اختیار دارید!، اگر اجازه بفرمایید مخالفم !، خرامش، باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
[سینما] سرعت - گام / وزن
[ریاضیات] همگامی