برگ، صفحه، دفتر یادداشت، پوشه یاکارتن کاغذ، کتاب ورق بزرگ سایر معانی: (صحافی) قطع رحلی، رحلی، کتاب قطع رحلی، ورق کتاب، (کاغذ) لت دو ورقه، لت چهار صفحه، دو صفحه ی رو به رو، دو صفحه ی فرد و زو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارای برگچه سایر معانی: (گیاه شناسی) برگچه دار، برگچه ای
برگچه [زمین شناسی] برگچه عنصری فرعی از بخش زین مانند شکاف برخی نرمتنان.
صدبرگ
[حسابداری] مجموعه متنوع اوراق بهادار
[ریاضیات] مجموعه ی بازار
بدره [اقتصاد] مجموعهای از داراییهای مختلف که یک فرد یا بنگاه در تملک دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
مقام، کیف کاغذ، کیف چرمی بزرگ سایر معانی: مقام وزارت، (برای حمل کاغذ و اسناد و غیره) کیف (briefcase هم می گویند)، کیف اوراق و اسناد دولتی، موجودی اوراق بهادار، کلیه ی سهام یک نفر، فهرست سهام ...
[حسابداری] تئوری مجموعه اوراق بهادار
سه برگ، دارای سهنشریه سایر معانی: (برگ) سه برگچه ای (مانند برگ شبدر)
البوم، جای عکس، مرقع سایر معانی: سفیده ی تخم مرغ، آلبومین، ماده ی اصلی سفیده ی تخم، جنگ، جای صفحه ی گرامافون، مجموعه ی صفحه های گرامافون یا نوار موسیقی در یک کتابچه
فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن، توقیف کردن سایر معانی: (در کتاب های بزرگ) بخشی که خود چند فصل دارد، دستک، دفتر روزانه، موضوع یا مطلب به خصوصی، ...