تخت تاشو [گردشگری و جهانگردی] نوعی تخت که بازوبسته شود
واژههای مصوب فرهنگستان
اسکناس، پول کاغذی سایر معانی: (عامیانه) اسکناس، اسکن، money paper : اسکناس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پردینه [عمومی] دیواری متحرک، از جنس تخته و پارچه و غیره، برای تقسیم کردن اتاقی بزرگ به بخشهای کوچکتر
[معدن] چینخوردگی در اثر خمش(زمین شناسی ساختمانی)
[زمین شناسی] چین خوردگی هماهنگ چینی که باعث تغییرحالت نسبی لایه ها نشده و پس از شکل گیری آن در یک مجموعه لایه، لایه هایی که پیش از چین خوردگی به صورت موازی یا هم مرکز با هم قرارداشته اند پس ...
فانوس فنری
تکثیر، چند برابر سازی
پروتئینکژتابی [زیستشناسی - پروتگانشناسی] فرایندی که در آن پروتئینها بهصورت نامناسب تابیده میشوند
پروتئینبازتابی [زیستشناسی - پروتگانشناسی] فرایندی که هر یاخته برای احیای مجدد فعالیت زیستی یک پروتئین واتابیده یا کژتابیده باید طی کند ...
[زمین شناسی] تا نشدنی [آمار] تا نشدنی
سقف بازشو [قطعات و اجزای خودرو] سقف غالبا برزنتی جمعشوندۀ خودروهای روبازشو
شکوفایی، شکفتگی، شوره زنی سایر معانی: (مجازی) رونق، اوج، تعالی، گل آوری، غنچه زنی، هنگام گل آوری، دوران شکفتگی، (شیمی) شوره زنی، شوره آوری، شکوفندگی [شیمی] شکفتگی [عمران و معماری] شکفتگی - س ...