[خاک شناسی] پادتن فلورسنتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناشی، مبرم، بیرون اینده، براینده، اثرات ناشیه سایر معانی: پدیدار، (در حال) نمایان شدن، ظاهر شونده، در حال به وجود آمدن، در شرف تکوین، برآینده، فرآمده، (به طور) ناگه آیند، ناگهانه، ناگه آمد، ...
شکوفایی، گل داری، گل آوری، شکوفه دار