بطری کوچک، بطری جیبی کوچک، سبدرخت شویان، سبدگازری، دبه کوچک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] بالن استیل دار کردن
[شیمی] بالن کلایزن - بالن کلایزن
بطری ارلن مایر (بطری مخروط شکل و گردن کوتاه که در آزمایشگاه ها کاربرد دارد)، تنگ مخروطی ازمایشگاه [شیمی] بالن ارلن مایر، ارلن مایر
[شیمی] بالن ته صاف
[شیمی] بالن سر سنباده ای
[شیمی] بالن کلدال - بالن کلدال
[زمین شناسی] بالن جلدهال این وسیله یک بالن ته گردی که که گردن آن پهن است و برای تعیین نیتروژن با روش kjeldhal از این دستگاه استفاده می شود.
درجۀ شیبدار [مهندسی مواد و متالورژی] نوعی درجه که بهکمک یک نوار متحرک فلزی ماسه را در محل خود نگه میدارد
واژههای مصوب فرهنگستان
ترمس، قمقمه
جنبش، خم، تکان، سبو، لرزه، بلونی، کوزه دهن گشاد، شیشه دهن گشاد، دعوا و نزاع، لرزیدن صدای ناهنجار، اثر نامطلوب باقی گذاردن، مرتعش شدن، ناجور بودن، تصادف کردن، نزاع کردن، لرزاندن، طنین انداختن ...
پارچ، سبو، کوزه، افتابه، پرتاب کنندهء توپ سایر معانی: صراحی، گلیزه، مشربه، کماش، بستک (کوزه و سبو می شوند: jug)، آفتابه، لولهنگ، به اندازه ی یک پارچ، (بیس بال) گوی انداز، پرتاب کننده ...