تبخیر آنی [مهندسی شیمی] تبخیر مایعات فرّار به کمک گرما یا خلأ
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] چراغ چشمکزن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چراغ چشمکزن [حملونقل ریلی] چراغی که دورۀ روشنی آن کوتاهتر از دورۀ خاموشی آن است
[صنعت] پرداخت سطح قبل از نقاشی و سنباده کاری و پرداخت
[سینما] پس - نوردهی
درخشان، فروزان، زرنگ، تابان، روشن، با هوش، تابناک، افتابی، باکله سایر معانی: درخشنده، پر سو، (رنگ و صدا) زنده، نورانی، براق، نورتاب، پر جلا، رخشا، رخشنده، سرزنده، پر روح و نشاط، شاد و خرم، س ...
عورت نمایی (نمایاندن عمدی اندام پوشاندنی)، نمودار سازی تن برهنه درپیش مردم
نور افشان سایر معانی: نور افشان
تابناک، روشن و شفاف سایر معانی: نورانی، درخشان
جرقه زننده، بارقه دار سایر معانی: scintillant : جرقه زننده
کاهش مغناطیس دائمی ناو ازطریق قرار دادن سیمپیچ مغناطیدۀ موقت، با پیچش افقی، در اطراف ناو برای حفاظت آن در برابر مینها و اژدرهای مغناطیسی [علوم نظامی] ...
نوعی چراغ راهنمایی که فقط رنگ قرمز یا زرد چشمکزن را نمایش میدهد [حملونقل درونشهری - جادهای]