scintillating
/ˈsɪntɪleɪtɪŋ/

معنی

جرقه زننده، بارقه دار
سایر معانی: scintillant : جرقه زننده

دیکشنری

چشمک زدن
صفت
scintillating, sparkling, scintillantجرقه زننده
scintillating, scintillant, shining, sparklingبارقه دار

ترجمه آنلاین

سوسوزن

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.