حکومت فاشیستی، اصول عقاید فاشیست سایر معانی: (f بزرگ) فاشیسم، فاشیزم (اصول عقاید و روش های حزب فاشیست ایتالیا : fascisti)، (گاهی f بزرگ) حکومت دیکتاتوری توام با سرکوب مخالفان و ملت گرایی پرخ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جور، حکومت استبدادی، ظلم، ستم، ستمگری، حکومت ستمگرانه، ظلم وستم سایر معانی: استبداد، خودکامگی، خویشکامی، ظلم و جور، بیداد، بیدادگری، جور jovr