معنی

جور، حکومت استبدادی، ظلم، ستم، ستمگری، حکومت ستمگرانه، ظلم وستم
سایر معانی: استبداد، خودکامگی، خویشکامی، ظلم و جور، بیداد، بیدادگری، جور jovr

دیکشنری

استبداد
اسم
oppression, injustice, cruelty, tyranny, rigourظلم
oppression, injustice, tyranny, cruelty, violence, despotismستم
tyranny, cruelty, injustice, oppressive treatmentستمگری
dictatorship, tyranny, autarchy, autarkyحکومت استبدادی
kind, sort, tyranny, oppression, brand, genreجور
tyrannyحکومت ستمگرانه
tyrannyظلم وستم

ترجمه آنلاین

استبداد

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.