(بخش آخر توپ پارچه که ضخیم و بد بافت است) سرتیکه ی پارچه، ته تیکه، (انتهای طناب چندلا که ریسمان های آن از هم باز شده اند) ته طناب، طناب ریش، ریزه بی بها، باقی مانده، سرتیکه پارچه، سرن، سرپار ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
[معدن] سلول فجرجین (فلوتاسیون)
دسته هیزم، ریشه کردن حاشیه پارچه، بخیه زینتی، بهم بستن سایر معانی: رجوع شود به: fagot، (تحقیرآمیز) کونی، (مرد) همجنس باز، دسته کردن
اغوش، دسته، دسته هیزم، ریشه کردن حاشیه پارچه، بخیه زینتی، دسته کردن، بهم بستن سایر معانی: یک بسته هیزم، دسته ی هیزم، دسته ی چوب (برای سوزاندن در بخاری و غیره)، هیمه، (فلزکاری) آهن بسته بندی ...
راش [زیستشناسی - علوم گیاهی] سردهای از راشیانِ خزاندار با گلهای تکجنسی و گلآذین دُمگربهای (catkin) ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] دوفه کالر [نوعی فیلم رنگی قدیمی ]
برگها سایر معانی: شاخ و برگ، برگینه
غلامی، برزگری فلاکت بار سایر معانی: serfdom بردگی، غالامی
هدف، مسخره، بشکه، ته، ضربت، ضرب، کپل، ته قنداق تفنگ، بیخ، ته درخت، ضربه زدن، شاخ زدن، پیشرفتگی داشتن، نزدیک یا متصل شدن، پیش رفتن سایر معانی: ته هر چیز، بخش پهن و کلفت هر چیز، کونه، آماج شوخ ...
سیگار، سیگارت سایر معانی: cigaret : سیگارت
مانده سایر معانی: فرسودگی، فرسودن، خستگی، کوفتگی، رنج، خسته شدن خستگی