برونزهه [زیستشناسی] مایعی حاوی پروتئینها و گویچههای سفید که براثر التهاب از دیوارۀ عروق خارج میشود و در بافتهای اطراف نفوذ میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مادهء تراویده، مادهء مترشحه، ترشح التهابی، برون نشست سایر معانی: ماده ی تراویده، ماده ی مترشحه، تراوه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[خاک شناسی] ترشحات ریشه
ریزش، اضافه، تظاهر، فوران، جریان بزور سایر معانی: برون تراوی، برون شارندگی، برون ریزش، (نگارش یا سخن - بیان پر احساس و بی پروا) سرشارگویی، سرشار نویسی، برون ریزی احساسات، (پزشکی - ریزش خون و ...
صمغ، لثه دندان، انگم، قی چشم، درخت صمغ، چسب، چسباندن، گول زدن، وسیع کردن، با لثه جویدن، چسب زدن، صمغی شدن سایر معانی: رزین، سقز، انگژه، ژد، زفت، زنج، رجوع شود به: gum tree، (پشت تمبر پست و د ...