معنی
سایر معانی: رزین، سقز، انگژه، ژد، زفت، زنج، رجوع شود به: gum tree، (پشت تمبر پست و در پاکت) چسب، ماده ی چسبناک، (نادر) لاستیک خالص، (آمریکا - به صورت جمع) گالش، چربی و گل و لای (در ماشین آلات و لوله و دودکش)، روغن ماشین که کثیف و سفت و چسبناک شده، گام، چربی و لای گرفتن یا تولید کردن، لثه، (در مورد اشخاص بی دندان) با لثه جویدن
[شیمی] صمغ، چسب، رزین، انگم، سقز، انگژه، ،انگ، ژد، زفت، زنج
[عمران و معماری] صمغ
[دندانپزشکی] لثه، نسج فیبروزه ای که استخوان آلوئول و طوق دندانها را پوشانده و در سطح توسط غشای مخاطی حمایت می گردد
[مهندسی گاز] صنع، موادچسبنده، چسب، چسبزدن
[نساجی] صمغ - چسب
[ریاضیات] چسب زدن، چسب، کائوچو، لاستیک
[پلیمر] صمغ